دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۶:۴۸
۰ نفر

ترجمه - اکرم حسن: مگ گابوت اول فوریه 1967 به طرز عجیبی با یک نشان بدشگون در طالع‌بینی چینی- یعنی اسب آتش- به دنیا آمد.

مگ بعد از 6 سال دانشجویی دانشگاه ایندیانا به نیویورک رفت تا دوره تصویرگری را بگذراند. دوره‌ای که در آن بدجوری شکست خورد و او را مجبور کرد به سرگرمی مورد علاقه‌اش یعنی رمان‌نویسی برگردد.

مگ برای پرداخت اجاره خانه‌اش دست به کارهای مختلفی می‌زد. مثلاً یک دهه کامل، معاون مدیر خوابگاه دانشجویی با 700 تختخواب در دانشگاه نیویورک شد. موقعیتی که هنوز هم گه‌گاه دلش برای آن تنگ می‌شود.

او نویسنده بیش از 40 عنوان کتاب برای بزرگسالان و نوجوانان است. بسیاری از آنها جزء پرفروش‌ها بوده‌اند و شرکت دیزنی از آنها  دو فیلم موفق (خاطرات شاهزاده، محصول 2001 و خاطرات شاهزاده 2 : نامزدی سلطنتی، محصول 2004)ساخته است.هر چند کتابی از او به فارسی ترجمه نشده، اما پیشنهادهای او می‌تواند برای نویسندگان جوان مفید باشد.

  • چه چیزی تو را به نویسندگی کشاند؟

همان چیزی که تو را به نفس کشیدن وا داشت. من دیگر نمی‌توانم از این کار دست بکشم.

  • ایده‌هایت را از کجا می‌آوری؟

بیشتر چیزهایی را که توی کتاب‌هایم هستند، مستقیماً از خاطرات دوران دبیرستانم آورده‌ام. هنوز هم آن خاطرات را دارم. با اینکه من تنها کسی هستم که اجازه خواندنشان را دارم، اما تکه‌هایی از آنها را انتخاب می‌کنم و در کتاب‌هایم می‌آورم. خاطراتی که مرا به چیزی متهم نمی‌کنند.

  • در بعضی از کتاب هایت راوی یک شاهزاده است ، آیا تو یک شاهزاده‌خانم واقعی هستی؟

نه، ولی همیشه «چیزی» برای شاهزاده خانم بودن داشتم (گاهی پدر و مادرم به شوخی می‌گفتند وقتی بچه بودم، خیلی اصرار می‌کردم که پدر و مادر «واقعی‌»ام پادشاه و ملکه‌اند و خیلی زود از راه می‌رسند و مرا با خودشان می‌برند.) من فقط برای تفریح، عکس شاهزاده خانمی را توی کتابم چسبانده بودم و... عجب دورانی و حالا خاطرات شاهزاده خانم متولد شده است.

  •  برای نویسندگان مشتاق و جوان چه پیشنهادی داری؟

1 - داستان‌هایی را بنویسند که خودشان هم دوست دارند بخوانند. اگر داستانی که می‌نویسید دوست ندارید، خب، دیگران هم نمی‌توانند آنها را دوست داشته باشند.

2 - به کسی نگویید که قصد دارید نویسنده شوید؛ آن وقت همه سعی می‌کنند آن‌قدر با شما صحبت کنند تا راضی‌تان کنند این شغلی را که امنیت ندارد انتخاب نکنید. پس بهتر است آن را مثل یک راز پیش خودتان نگه‌دارید و بعدها به آنها ثابت کنید که اشتباه می‌کردند.

3 - شما اسکناس صد دلاری نیستید، پس قرار نیست همه، شما یا داستانتان را دوست داشته باشند. با این رد شدن‌ها شخصی برخورد نکنید.

4 - اگر موقع نوشتن داستان قفل کردید، پس احتمالاً یک جای کار ایراد دارد. مدتی سراغ آن داستان نروید، بالاخره خودش به ذهنتان هجوم می‌آورد.

5 - تمام وقت بخوانید و بنویسید. هرگز از فرستادن داستان‌هایتان دست برندارید. بعد از فرستادن داستان، منتظر جواب آن نمانید. بلافاصله نوشتن داستان بعدی را شروع کنید و بعد هم آن را بفرستید! اگر همین‌طور پی‌در‌پی بنویسید و داستان‌هایتان را برای ناشر بفرستید (یادتان باشد وقتی دارید نویسندگی می‌کنید، زندگی‌تان را هم بکنید) بالاخره یکی شیفته کارتان می‌شود!

6 - جدا از تمام چیزهایی که گفتم، شنونده خوبی باشید. برای نوشتن حرف و گفت‌وگوی باور‌پذیر، باید خوب به گفت‌وگوهای آدم‌های دوروبرتان گوش بدهید. بعد سعی کنید از آنها استفاده کنید!

دست از نویسندگی برندارید. اگر من از پس این کار برآمدم، پس شما هم می‌توانید موفق باشید.

کد خبر 49219

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز